سه خواهر الکن
افزوده شده به کوشش: نیلوفر ذوالفقاری
شهر یا استان یا منطقه: -
منبع یا راوی: انتخاب تحلیل ویرایش: سید احمد وکیلیان
کتاب مرجع: فرهنگ افسانه های مردم ایران
صفحه: ۴۱۵-۴۱۶
موجود افسانهای: -
نام قهرمان: سه خواهر
جنسیت قهرمان/قهرمانان: انسان
نام ضد قهرمان: مادر دختران
این افسانه در طبقه بندی جهانی افسانههای ایرانی در ردیف افسانههای فکاهی و طنزآمیز قرار دارد. روایتهای گوناگونی از این افسانه در دست است که یکی از جالبترین آنها روایتی است که در کتاب قصههای کتاب کوچه زنده یاد احمد شاملو به نام «تیس تیس مدسینا» آمده است. این افسانه در سراسر جهان معروف است و به زبانهای آلمانی، فرانسوی، فنلاندی، روسی، سوئدی، نروژی، ایتالیایی، مجاری، یونانی، ترکی، ژاپنی، اسپانیایی و آمریکایی گفته میشود.
زنی سه دختر دم بخت داشت اما هر سه دختر الکن بودند و نمیتوانستند درست حرف بزنند. برای هر سه دختر خواستگار پیدا میشود. مادر به آنها سفارش میکند چون شما درست نمیتوانید حرف بزنید، جلوی خواستگاران ساکت بمانید. آنها هم قبول میکنند. خواستگاران میآیند و دختران برای مهمانها دوغ میبرند. زمانی که مهمانها و مادر دخترها مشغول صحبت بودند مگسی میآید و روی کاسه دوغ مینشیند. خواهر بزرگی حرف مادرش را از یاد میبرد و میگوید: «دو... دو مگزینا» یعنی مگس روی دوغ نشسته. خواهر وسطی که حرف مادر یادش بود ابروهایش را گره می زند و به خواهر بزرگش تشر میزند و با لکنت میگوید: «مگر مادرجان نو گفته گپ نو از نا» یعنی مگر مادر جان نگفته حرف نزنید. خواهر کوچکی طاقت نمیآورد و با لکنت میگوید «الحمد الله کی من گب نزنا» يعنى الحمد الله که من حرفی نزدم. خواستگاران وقتی میبینند دختران الکن هستند از جا بلند میشوند و میروند.